Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-04-27@10:50:30 GMT

جستجوی ردپای قاتلین مهرجویی در سینمای او/ نامی که بیش از ۵۰ سال مهرجویی آن را افشا کرد! (فیلم)

تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۰۷۱۷۵

عصر ایران؛ حسن ظهوری ــ بیش از ۵ دهه، مهرجویی نام‌هایشان را افشا کرد. او تقریبا در بیشتر آثاری که ساخته ردپایی را به ما نشان می‌دهد که شاید قاتلین او، یکی از آن‌ها باشند. اولین‌بار در سال ۱۳۴۸ ملاقاتشان کرد. همان زمان شاید از فکر کردن به آن‌ها نگران بود. بیرحم بودند و غارت‌گر. شاید برای همین بود که تصمیم گرفت فیلم گاو را بسازد و نام‌شان را افشا کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«بلوری‌ها» همان‌هایی که شبانه می‌آمدند و از روستایی‌های ساده‌دلی دزدی می‌کردند. همان‌هایی که گاو مش حسن را کشتند و همه می‌ترسیدند که حالا دنبال خود مش حسن هستند.

گزارش را این‌جا ببینید

نمی‌دانیم بلوری‌ها نام واقعی‌شان است یا اسم رمزی که مهرجویی و غلامحسین ساعدی ساختند. آن‌ها سایه‌هایی در تاریکی هستند که شبانه رفت‌ و آمد می‌کنند و هیچ قصدی جز چپاول و آدم‌کشی ندارند. بلوری هستند؛ از جنسی فریبنده و خوش‌سیما که حواس آدمی را پرت می‌کنند تا ضربه‌شان را وارد کنند. در فیلم گاو آن‌ها بارها به روستا حمله می‌کنند تا به تصور اهالی روستا مش حسن را که حالا جای گاو خودش نشسته از پا در بیاورند. آخرین کسی که برای دارایی از دست رفته‌اش می‌جنگد. موفق نمی‌شوند ولی سایه به سایه مش حسن می‌روند و وقتی او از بالای کوه به پایین می‌افتد، خیالشان راحت می‌شود و می‌روند. خیلی‌ها می‌گویند سمبل گاو در فیلم، نمادی از دارایی‌های ایران است، چه فرهنگی و چه اقتصادی و حتی سیاسی. مش حسن تلاش می‌کند تا آنچه از دست رفته را زنده نگه دارد اما بلوری‌ها نمی‌خواهند این اتفاق بیافتد.

مهرجویی نه در فیلم گاو که بارها با نام‌های مختلف به بلوری‌ها اشاره می‌کند. در فیلم آقای هالو بلوری‌ها می‌شوند محمدی پور و حبیب که سر آقای هالو را کلاه می‌گذارند و وقتی می‌خواهد قدمی برای خودش بردارد، او را به باد کتک می‌گیرند. آدم‌های شهری که روستایی ساده‌دلی را به مرز فلاکت و ورشکستگی می‌کشانند.

در فیلم پستچی، بلوری‌ها می‌شوند مهندس، برادرزاده ارباب که از فرنگ آمده و می‌خواهد گاوداری خانه را به خوکدانی تبدیل کند. بلوری فیلم پستچی به تقی رحم نمی‌کند و تنها دلخوشی او را که همسرش است و تلاش می‌کند به‌خاطرش درمان شود از او می‌رباید و چنان دیوانه‌اش می‌کند که زن بیچاره را بکشد.

در دایره مینا، داریوش مهرجویی فریاد می‌زند که بلوری‌ها حتی از خون مردم هم نمی‌گذرند. بلوری فیلم دایره مینا، سامری خون فروش است که خون فقرا و معتادها را ارزان می‌خرد و گران به بیمارستان‌ها می‌فروشد. او یکی از بیرحم‌ترین‌هاست و چون پول خوبی می‌دهد، آدم‌های بیچاره بیشتری برای او کار می‌کنند.

اما در فیلم اجاره نشین‌ها بلوری‌ها به قلب ایران می‌زنند. غلام‌ ترکه‌ای و آقا باقری دو املاکی کلاهبردارند که برای خانه‌ای قدیمی دندان تیز کرده‌اند. شکل و شمایل خانه بی‌شباهت به نقشه ایران نیست و اگر اینطور باشد، ساکنین آن هم مردمی هستند که در این سرزمین زندگی می‌کنند. مهرجویی فریاد می‌زند که بلوری‌ها خواهند آمد و همه را به جان هم می‌اندازند، ستون‌های این خانه را هدف می‌گیرند و در آخر، خانه روی سر همه خراب می‌شود.

مهرجویی یک دوره عرفانی در سینما را سپری کرد. دوره‌ای که در آن هامون و پری ساخته شد. تنها دورانی که او برای مدتی بلوری‌ها را فراموش کرد و به دغدغه‌های روحی و ذهنی خودش پرداخت. هامون مهمترین فیلم اوست. فیلمی برآمده از نگاه مهرجویی بر فرهنگ کهن اندیشه و خودشناسی در ایران از گذشته تا کنون. فیلمی که در زمان خود با سینمای مدرن و روز جان رقابت می‌کرد. هامون بعدها تبدیل به ماندگارترین شخصیت سینمای ایران شد. روح مهرجویی تازه با سینمای عرفانی به پرواز درآمده بود که پری را ساخت. دختری مستاصل که در مواج خروشان حقیقت دست و پا می‌زند. او تنها به دنبال یک نجات بخش است. کسی که دست او را بگیرد و از این گردابی که در آن افتاده نجات دهد. اما مهرجویی این سفر عرفانی به سینما را با بانو به پایان می‌رساند. فیلمی که نزدیک به یک دهه توقیف ماند. مهرجویی وقتی بانو را ساخت که دوباره ترس از بلوری‌ها به سراغش آمده بود. او قصه زنی را روایت کرد که به تهیدستان و آورگان جا و مکان داد اما آن‌ها زندگی‌اش را به یغما بردند. کسانی که فرصت طلب بودند و ناسپاس. مهرجویی در طول دوران حرفه‌ای و هنری‌اش بارها درباره بلوری‌ها، آن‌هم در قد و قامت‌های متفاوت اخطار داد و همیشه می‌گفت، این فرهنگ و دارایی‌‌های ایران است که در نهایت قربانی می‌شوند. مهرجویی سایه به سایه بلوری‌ها آمد، تا ویلای شخصی‌اش در زیبا دشت کرج. بلوری‌ها یا هر اسمی که دارند با هر انگیزه‌ای، قتل فجیع‌شان، مثل همیشه، غارت گوهری از فرهنگ ایران بود. همان چیزی که مهرجویی همیشه دغدغه‌اش را داشت و خود نیز بخشی از آن بود. بلوری‌ها اینبار در لباس قاتلینی بیرحم، با نامی جدید، مهرجویی و همسرش را به قتل رساندند. کسی نمی‌داند شاید حالا مثل سایه‌هایی شوم، روی بلندی ایستاده‌اند و منظره دهشتناکی را که به وجود آورده‌اند، نظاره می‌کنند.   کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: توضیحات پلیس درباره قتل داریوش مهرجویی و همسرش: با ضربات سلاح سرد به گردن و اعضای بدن کشته شده اند قتل داریوش مهرجویی یادآور قتل کارگردان ایتالیایی/ پازولینی را چرا و چگونه کشتند؟

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: داریوش مهرجویی قتل وحیده محمدی فر بلوری ها مش حسن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۰۷۱۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«برمودا» همه رازها را افشا می‌کند حتی راز آقای مجری!

روزهایی که حرف از پناهندگی کامران نجف‌زاده به گوش می‌رسید پای گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای برنامه‌ای تلویزیونی با اجرای او به میان آمد. حالا او در «به وقت پیدا شدن» راز سر به مُهر خود را نیز افشا کرد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «برمودا» با شعار به وقت پیدا شدن از آخرین روز دی‌ماه سر از شبکه نسیم درآورد. شاید برای کسانی که همواره این نکته را در فضای‌مجازی مطرح می‌کردند «کامران نجف‌زاده» در آمریکا پناهنده شده، حضور او روی آنتن شبکه نسیم با یک برنامه گفت‌وگومحور تعجب‌برانگیز بود.

اما این لازمه «برموداست» که پرده از راز مگوی شخصیت‌ها برمی‌دارد. از خود مجری شروع کرد که دیگر نیاز نبود نجف‌زاده بگوید این همه خبر و جوّسازی رسانه‌ای بود؛ مثلاً من هیچ‌وقت به فکرِ مهاجرت از ایران نبودم چه برسد به پناهندگی!

شاید نکته جالب این برنامه همین صراحت‌ها باشد که میهمانان دیگر پاسخ‌های تکراری ندهند به سؤالاتی که شاید گهگاه در برخی برنامه‌ها شنیده باشیم. اینجا همه از چیزهایی می‌گویند که تاکنون نگفته‌اند. جذابیت برنامه هم در همین‌جاست. شاید به همین دلیل باشد این برنامه رقیب «مهمانی» ایرج طهماسب است.

سریال‌های جدید تلویزیون/ از بدل و آقای قاضی تا هشت‌پا و رویان

شاید می‌توان به این نکته اشاره کرد که تغییر مسیر کامران نجف‌زاده از خبرنگاری به سمت اجرای یک برنامه تاکشو تصمیم درستی بوده است. اگرچه برخی در همان ابتدا می‌گفتند ای‌کاش نجف‌زاده با یک تاکشوی هاردتاک یا به عبارتی یک برنامه گفت‌وگومحور صرفاً سیاسی و اجتماعی با سؤالات چالشی به تلویزیون برمی‌گشت.

مخاطب با شنیدن نامِ «برمودا» و اجرای نجف‌زاده ابتدا تصور می‌کرد، میهمانان با چالش‌هایی که مجری و تیم برنامه ایجاد می کنند، غرق و قربانی می‌شوند، به ویژه در دوره‌ای که در برخی برنامه‌ها، جنجال و مچ گیری بر اصل گفت‌و‌گو ارجحیت دارد.

اما تجربه «برمودا» این نکته را نشان می‌دهد مخاطب امروز به برنامه‌های گفت‌وگومحور سرگرم‌کننده نیاز دارد. یعنی می‌توان برنامه‌ای سیاسی و اجتماعی طراحی کرد و میهمانانی هم داشت اما هم چالش در آن برنامه ایجاد شود و هم فضایِ سرگرم‌کننده‌ای برای مخاطب به ارمغان آورد. با پخش برنامه، مخاطبان دریافتند که میهمانان، فرصت بیان حرف‌ها و نظرات مختلفی دارند و مهم‌تر اینکه تحلیل اشتباه دیگران درباره خود را نیز اصلاح می‌کنند.

چنین اتفاقی در قالب سؤالات مجری و گروه نویسندگان رخ می‌دهد و آن‌ها مسیر مصاحبه را طوری طراحی می‌کنند که بخش زیادی از پرسش‌ها رفتار، گفتار و طرز تفکر میهمان را نشانه می‌رود. با این حساب «برمودا» بیش از آن که در پی چالش باشد، زمینه‌‌ای مناسب را برای «گفت‌و‌گوی با احترام» فراهم می‌کند.

پرسیدن سوالات خنده‌دار یا به اصطلاح فان توسط مجری از میهمانان در زمان انجام مصاحبه و چاپ صفحه اول روزنامه با عکس و تیتر میهمان در پایان برنامه، سبب شده است تا مخاطبان عام شبکه نسیم، تا پایان برمودا را دنبال کنند.

دعوت از چهره‌های مختلف سیاسی، ورزشی، هنری و غیره با هر گرایش و عقیده‌ای، یکی دیگر از امتیازهای برنامه برمودا است؛ برنامه برمودا در زمان‌های مختلف از گرایش‌های مختلف میهمان دعوت می‌کند تا مخاطب تنوع در برنامه‌سازی و محدود نبودن آن را حس کند.

ناگفته نماند پیشینه مطبوعاتی و ژورنالیستی کامران نجف‌زاده نیز به کمک برنامه برمودا آمده و سبب شده است، مخاطب گفت‌وگوهای متفاوتی را ببیند که خبری از سوالات تکراری و کلیشه‌ای نیست.

کامران نجف‌زاده که با گزارش هایی در بخش خبری 20:30 شبکه دوم سیما، نامی برای خود دست و پا کرد و سپس به عنوان خبرنگار صدا و سیما به آمریکا اعزام شد، با همان بیان و ارائه ژورنالیستی و ‌ایهام‌ها و استعاره‌های فراوان، میهمان را پای گفت‌وگو می‌نشاند.

مجموعه این عوامل سبب شده است، تا برنامه برمودا یکی از برنامه های موفق صدا وسیما در این ایام لقب بگیرد.

اگرچه برخی در این میان شاید به انتقاد از این برنامه،  آن را یک برنامه تقلیدی از نوع خارجی و به نوعی مشابه‌سازی فرض کنند اما همین که تولیدکنندگان چنین برنامه‌ای جرأت کرده‌اند که برنامه‌ای با حال و هوای جدید و نه صرفاً چالشی بلکه یک برنامه گفت‌وگومحور صادقانه و بدون پرده را با شخصیت‌ها و میهمانان برنامه تولید کنند خود جای قدردانی دارد.

چرا که یک بدعت و نوآوری در نوع برنامه‌سازی در صداوسیما به شمار می‌رود که در کمتر برنامه تلویزیونی گفت‌و‌گومحور تاکنون شاهد آن بوده‌ایم و درواقع از این منظر قابل تأمل و تفکر است. اگرچه در فواصل برنامه کامران نجف‌زاده به عنوان مجری سعی می کند که با  میهمان برنامه و  با اطلاعاتی که از وی دارد او را غافلگیر کند.

نگاهی به برنامه رمضانی شبکه افق با کارشناس «وقت سحر»

اما صحبت‌های بدون پرده و کم‌حاشیه باعث می‌شود که میهمان برنامه خودرا غریبه حس نکند و به راحتی وارد یک گفت‌وگوی صمیمی شود و حتی در برخی موارد حرف‌های ناگفته‌ای را هم بر زبان می‌آورد که برای مخاطب تازگی دارد. شاید در کنار مجری و ویترین اصلی برنامه، اگر کسی «برمودا» را ببیند و نگاهی به تیتراژ بیندازد، نام‌های آشنایی چون محمدرضا شهیدی‌فر و محسن نجفی‌سولاری به چشم می‌خورد که به نظر می‌رسد قطعاً نقش مهمی داشتند.

لازم است تلویزیون در عصر کنونی به جایِ دعوت از میهمانان تکراری و طراحی پرسش و پاسخ‌های تکراری و کلیشه‌ای، با خلاقیت و نوآوری به فکرِ ساخت برنامه‌هایی برود که سرگرم‌کننده باشند. حتی اگر قرار است گفت‌وگومحور و چالشی باشند. 

در میانِ این همه رئالیتی‌شو که معلوم نیست چرا آن‌قدر زیادهستند، می‌توان برنامه‌های گفت‌وگومحور اندیشه‌ای درست و عمیق مثلِ کار جدید رضا درستکار در شبکه نمایش‌خانگی که ایام ماه رمضان و پس از آن بازدیدکننده‌های بسیاری دارد، طراحی کرد. 

یا «برمودا» کامران نجف‌زاده توانست در این فضا خوب دیده شود. حتی مسابقه‌ها و برنامه‌های دیگری طراحی شوند که همه یک دفعه به شکل مافیا درنیایند و یا پدرخوانده‌هایی که یک به یک با رنگ و لعاب می‌آیند و می‌روند و اتفاقی هم برای آنها نمی‌افتد. 

امروز مخاطب حتماً بیننده برنامه‌هایی می‌شود که خلاقیت و نوآوری را در آنها ببیند نه اینکه شاهد و ناظر برنامه‌هایی باشد که علاوه بر کپی و تقلید پررنگ، همه‌چیز را چند سال قبل در برنامه‌ای دیگر دیده باشد. حتماً «خندوانه» و «دورهمی» و امثالهم بدون استفاده از خلاقیت و نوآوری دیده نمی‌شوند همچنان که مهران مدیری برای بازگشت با یک برنامه سراغِ اتفاقی جدید به نام «اسکار» رفت.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • بدون حمایت ایران اکنون نامی از فلسطین نبود
  • (ویدیو) کودکان سینمای ایران که امروز بازیگران معروفی هستند
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل/ عکس
  • آخرین تصویر به جامانده از داریوش مهرجویی پیش از قتل
  • افشا شد: قول‌های بارسا به ژاوی چه بود!‏
  • دو نفر در رودخانه نازلوچای ارومیه غرق شدند/ آغاز جستجوی غرق‌شدگان توسط تیم غواصی
  • رکوردشکنی شمس و مولانا در سینمای ایران؛ «مست عشق» نیامده از ۵ فیلم سبقت گرفت
  • رکوردشکنی شمس و مولوی در سینمای ایران
  • «هامون» داریوش مهرجویی به تئاتر می‌آید/ زنده نگه‌داشتن یاد بزرگان
  • «برمودا» همه رازها را افشا می‌کند حتی راز آقای مجری!